بگذار سر به سینه ی من - تا بگویمت
اندوه چیست
عشق کدام است
غم کجاست ....
بگذار ! تا بگویمت !
این مرغ خسته جان ... عمریست در هوای تو ... از آشیان جداست ...
--------------------
کاش دور و بر ما این همه دلبند نبود
و دلم پیش کسی غیر خداوند نبود
آتشی بودی و هر وقت تو را می دیدم
مثل اسپند دلم جای خودش بند نبود
مثل یک غنچه که از چیده شدن می ترسید
خیره بودم به تو و جرات لبخند نبود
شدم از "درس" گریزان و به "عشقت" مشغول
بین این دو چه کنم ،نقطه ی پیوند نبود
مدرسه جای کسی بود که یک دغدغه داشت
جای آنها که به دنبال تو بودند نبود
....
آه ای تابلوی تازه به سرقت رفته !
کاش نقاش تو این قدر هنرمند نبود